کیاوش جونم اولین غذا رو میل فرمودند.
عزیز دل مامان؛ غذای کمکی رو برات از یه ماه زودتر شروع کردم، بخاطر اینکه من می بایست سر شش ماه برم سرکار و آقای دکتر گفتند که زودتر بهت غذا بدم. این هم اولین غذا: فرنی اول با تعجب نگاه کردی که این چیه؟؟؟ مامان میخواد چیکارش کنه؟؟؟ اِ اِ اِ اینکه داره میره تو دهنم ... ببینم چه مزه ای میده؟؟؟ به به ... خیلی خوشمزه س که!!! بده به مـــــــــــــــن ... بده دیگه!!! جدال کیاوش و مامان بر سر یه کاسه فرنی... الهی مامان قربونت بره که اینقدر فرنی دوست داری عزیز دلم؛ مامان و بابا خیلی خیلی دوست دارن ...