اولین عید نوروز + پایان هفت ماهگی پسر عزیزم
عید امسال حال و هوای بسیار متفاوتی برامون داره. ما امسال رو در کنار پسر نازنینمون هستیم و خیلی خیلی خوشحالیم از اینکه خدا لطف بینهایتش رو شامل حالمون کرده و به ما این لذت وصف نشدنی رو بخشیده. خدایا هزاران بار شکرت.
هفته آخر اسفند برای من بسیار خسته کننده بود و ترافیک کاریم هم خیلی زیاد بود. 29 اسفند تونستیم خونه تکونی کنیم. لحظه تحویل سال رو هم در کنار دو عشق زندگیم؛ همسر عزیزم و پسر نازنینم بودم.
إن شاء الله که سال 93 سالی پر از خیر و برکت، سلامتی و شادکامی برای همه باشه.
ماه هفتم پسرکم خیلی زود گذشت. تو این ماه دیگه پسری تونست به سرعت برق و باد سینه خیز به جلو بره و دست فرمونش تو روروئک سواری هم عالی شده. هرجا میرم میاد دنبالم و زیر دست و پام وووول میخوره. اگه مامانش از پیشش بره گریه میکنه و دنبالش میگرده و میره دنبالش. سومین مروارید عزیز دلم هم با کلی سر و صدا تشریف فرما شدن. { بخاطر دندونش دو هفته اسهال و یه هفته سرماخورده بود} و خیلی وقته که سرسری میکنه و با آهنگها هم کله رو با سرعت تکون میده. این کارش واقعا باحاله.