اولین مروارید و چند اولین دیگر
پسر عزیز و دوستداشتنی خودم امروز که 5 ماه و 14 روزت شده، اولین دندونت از تو لثه زد بیرون و من کلـــــــــــــــــی خوشحال شدم. هرچند که حدود دو هفته ای بود که تب خفیف داشتی و دیروز هم به شدت بی تابی میکردی.
خدایا هزاران بار شکر که پسرم روز به روز داره بزرگتر میشه و همینطور پیشرفت میکنه.
عزیز دل مامان؛ چند روزی هم هست که دستهات رو تکیه گاه قرار میدی و سینه ات رو از زمین بلند میکنی و داری آماده میشی برا چهار دست و پا رفتن. آفرین به تو پسر زرنگم
دو روز پیش هم تو کریر بودی من تو آشپزخونه. سرک کشیدم و دیدم که بله ... داری تلاش میکنی که انگشتای پات رو بذاری تو دهنت بله .. بلاخره موفق شدی. خیلی بامزه بودی نفسسسسسسسس
هفته گذشته هم تونستی که از دمر برگردی به کمر {شاعر بودم و خبر نداشتم}.
جدیدا هم برای مدت کوتاهی میذارمت تو روروئک و کمی میتونی حرکتش بدی. هرچند که به محض نشستن دهنت رو به سمت جلوش میبری و شروع میکنی به خوردن دکمه ها و ... تا جائیکه از 5 تا دکمه موزیکالش، الان 2تاش فقط صدا میده.
... و کلی کار دیگه که الان خاطرم نیست.
بهترینم؛ مامان و بابا خیلی خیلی دوست دارن و از لحظه لحظه با تو بودن لذت میبرن