كياوش، عشق مامان و بابا

این شاه پسر من عاشـــــــــــــق فرمونه و از هر فرصتی استفاده میکنه که خودش رو به فرمون برسونه. اونوقته که طوری با غرور نگات میکنه که انگار قله رو فتح کرده. این هم نمونه کوچیکی از خرابکاری های کیاوش جـــــونم   نازدونه ی مامانی نفس مامان که با اندک گرمایی، لپ گلی میشه تو فروشگاه هم به محض نشستن به هرچیزی که میتونه دست میزنه و میندازه. این هم عاقبت کسی که در حضور قندعسلی بخواد نماز بخونه. کیاوش جونم بعد از حموم، یه نیم ساعتی تبدیل میشه به دخمل مامان ... اونم به زورررررررررر پسر عزیزم، تو بهترین هدیه خداوندی. خیلی دوست دارم و هر روز و هر روز خدا رو...

نفــــــــــــــــــــــــــس bg الهی مامان فدای اون قیافه معصومت بره... فرشته ی من ...

این هم از پسرک ناز مامان تو هشت ماهگی خدایا؛ هزاران بار شکر کیاوشم ... خیلی خیلی دوست داریم تو نفس مامان و بابایی عشقم ...

نفــــــــــــــــــــــــس مادر ... کیواش جونم بعد از خوردن یه سوپ خوشمــــــــزه!!! چشمهایی با پف غلیظ صبحگاهی با این مرغ برا پسرم سوپ درست کردم، هر چند اولین بار خیلی ازش استقبال نکرد ببین چه میکنه این بچه شیطون؟! فکر کنم خیلی به دهنش مزه داده!!!!! هنرنمایی های .... الهی فدای پسرک نازم بشم من ...

عید امسال حال و هوای بسیار متفاوتی برامون داره. ما امسال رو در کنار پسر نازنینمون هستیم و خیلی خیلی خوشحالیم از اینکه خدا لطف بینهایتش رو شامل حالمون کرده و به ما این لذت وصف نشدنی رو بخشیده. خدایا هزاران بار شکرت. هفته آخر اسفند برای من بسیار خسته کننده بود و ترافیک کاریم هم خیلی زیاد بود. 29 اسفند تونستیم خونه تکونی کنیم. لحظه تحویل سال رو هم در کنار دو عشق زندگیم؛ همسر عزیزم و پسر نازنینم بودم. إن شاء الله که سال 93 سالی پر از خیر و برکت، سلامتی و شادکامی برای همه باشه. ماه هفتم پسرکم خیلی زود گذشت. تو این ماه دیگه پسری تونست به سرعت برق و باد سینه خیز به جلو بره و دست فرمونش تو روروئک سواری هم عالی شده. هرجا میرم میاد دنبالم و...

            سن                               قد                             وزن                            دور سر بدو تولد          ...

تاریخ تولد عشقم طوریه که با پایان هر ماه، ماهگردش میشه و کلی ذوق میکنیم و هوررررررررررا پسرم نیم ساله شد طی ماه ششم تغییرات و پیشرفتهات خیلــــــی سریع بود. دومین مرواریدت هم با فاصله 5 روز از درومدن اولی، درومد . با اون دوتا دندون کوچولو و سفیدت حسسسسابی بامزه شدی. همچنان سینه خیزهات به سمت عقبه. روی چهار دست و پا میمونی و بعد از کلی جلو عقب شدن رو زمین می افتی. جدیدا هم یاد گرفتی حین زمین افتادن خودت رو کمی به سمت جلو خیز بدی و به این صورت میشه که میتونی خودت رو به چیزایی که میخوای برسونی. علاقه زیادی به سیم و پریز برق و موس و کیبورد داری و از مزه شون خوشت میاد. سق زدن رو هم یاد گرفتی و چه صدایی هم ازش بلند میشه!!! پشت تلفن ه...